Miklix

Elden Ring: Bell-Bearing Hunter (Isolated Merchant's Shack) Boss Fight

منتشر شده: ۱۵ اوت ۲۰۲۵ ساعت ۲۰:۴۴:۵۶ (UTC)

شکارچی زنگوله‌دار در پایین‌ترین سطح غول‌های Elden Ring، یعنی غول‌های میدانی، قرار دارد و در فضای باز نزدیک کلبه‌ی تاجران منزوی یافت می‌شود، اما فقط در صورتی که شب‌ها در کنار سایت گریس (Site of Grace) درون کلبه استراحت کنید. مانند اکثر غول‌های کوچک‌تر بازی، این غول اختیاری است، به این معنی که برای پیشبرد داستان اصلی نیازی به شکست دادن آن ندارید.


این صفحه ماشینی از انگلیسی ترجمه شد تا در دسترس هر چه بیشتر مردم باشد. متأسفانه، ترجمه ماشینی هنوز یک فناوری کامل نشده است، بنابراین ممکن است خطاهایی رخ دهد. در صورت تمایل می توانید نسخه اصلی انگلیسی را در اینجا مشاهده کنید:

Elden Ring: Bell-Bearing Hunter (Isolated Merchant's Shack) Boss Fight

همانطور که احتمالاً می‌دانید، غول‌ها در بازی Elden Ring به سه دسته تقسیم می‌شوند. از پایین‌ترین به بالاترین: غول‌های میدانی، غول‌های دشمن بزرگ‌تر و در نهایت نیمه‌خدایان و افسانه‌ها.

شکارچی زنگوله‌دار در پایین‌ترین سطح، یعنی غول‌های میدانی، قرار دارد و در فضای باز نزدیک کلبه‌ی تاجران منزوی یافت می‌شود، اما فقط در صورتی که شب‌ها در کنار سایت گریس (Site of Grace) درون کلبه استراحت کنید. مانند اکثر غول‌های کوچک‌تر بازی، این یکی اختیاری است به این معنی که برای پیشبرد داستان اصلی نیازی به شکست دادن آن ندارید.

شکارچیان زنگوله‌ای که قبلاً با آنها روبرو شده‌ام، از سخت‌ترین غول‌های بازی برای من بوده‌اند. مشابه Crucible Knights، چیزی در مورد زمان‌بندی و بی‌رحمی آنها وجود دارد که مقابله با آنها را در نبرد تن به تن برای من واقعاً دشوار می‌کند. به این موارد، حملات تله‌کینتیک آنها را اضافه کنید که همیشه با نوشیدن یک جرعه از Crimson Tears، زمان‌بندی دقیقی دارند و این فقط بیشتر آزاردهنده است تا سرگرم‌کننده.

من موفق شدم قبلی‌ها را در نبرد تن به تن از پا دربیاورم و این یکی را هم چند باری تقریباً به کشتن در نبرد تن به تن نزدیک شدم، اما بعد از اینکه حتی نمی‌دانم چند بار شکست خوردم، بالاخره تصمیم گرفتم که باید چیز دیگری را امتحان کنم چون دیگر برایم لذت‌بخش نبود.

با فهمیدن اینکه چیزی که بیشتر اوقات مرا خواهد کشت، حمله‌ی شمشیر تله‌کینتیک و شیرجه‌وار او بود که نوشیدن اشک‌های سرخ را بدون از دست دادن فوری سلامتی تقریباً غیرممکن می‌کرد، فکر کردم سعی کنم سوار بر اسب او را از پا دربیاورم، زیرا سرعت تورنت و توانایی نوشیدن اشک‌های سرخ در حین حرکت، ظاهراً سختی بازی را بسیار کاهش می‌داد.

علاوه بر این، من همیشه یک مبارزه از راه دور خوب را دوست دارم، بنابراین تصمیم گرفتم در این یکی از کمان بلندم استفاده کنم. کمان کوتاه من از روی اسب بهتر جواب می‌داد، اما هنوز هم ارتقاء زیادی ندارد، بنابراین آسیب رقت‌انگیزی وارد می‌کند. با این حال، لازم نبود برای شلیک آن خیلی سرعتم را کم کنم، اما فکر می‌کنم قبل از اینکه غول بمیرد، تیرهایم تمام می‌شد. تنها بعد از مبارزه متوجه شدم که تاجر کنار کلبه، تیرهای مار نامحدودی می‌فروشد، بنابراین می‌توانستم با مسموم کردن او با کمی سم، سرعت مبارزه را بیشتر کنم.

هنگام استفاده از این رویکرد، باید مراقب باشید که از صخره پشت درخت بزرگ نیفتید و به هیچ یک از سگ‌های بزرگی که در آن طرف کلبه پرسه می‌زنند، حمله نکنید. توصیه می‌کنم قبل از شروع مبارزه، در منطقه‌ای که قصد مبارزه با غول را دارید، سوار بر اسب شوید و کمی در مورد آن اطلاعات کسب کنید، زیرا ممکن است در اوج نبرد، به سرعت خود را در جای اشتباهی بیابید. و مهم نیست که غول چند بار به یک سگ خشمگین ضربه بزند، سگ همچنان روی شما متمرکز خواهد ماند تا زمانی که یا شما یا آن سگ بمیرید. من امیدوار بودم که بتوانم یک سگ را برای مبارزه با غول پیدا کنم، اما چنین شانسی نداشتم.

همانطور که چند بار در طول ویدیو خواهید دید، من خیلی به رئیس نزدیک شدم و تقریباً از تورنت ناک اوت شدم، اما به سختی توانستم از او دور شوم. او به طرز دیوانه‌واری محکم ضربه می‌زند و معمولاً با دو ضربه مرا می‌کشد، بنابراین من آنجا کمی خطرناک زندگی می‌کردم. با این حال، به راحتی می‌توان سرعت حرکت او و برد حملات تله‌کینتیک او را دست کم گرفت.

من متوجه شدم که بهترین راه این است که مطمئن شوید در حین انجام حملات تله‌کینتیک او، فاصله کافی را به دست می‌آورید و سپس یک یا دو تیر به سمت او پرتاب می‌کنید. تا زمانی که او به سمت شما راه می‌رود، احتمالاً شلیک مجدد بی‌خطر است، اما به محض اینکه شروع به دویدن کرد، شما هم باید حرکت کنید.

حتماً مراقب استقامت خود باشید، زیرا دویدن روی تورنت و شلیک تیرها مقدار زیادی از آن را مصرف می‌کنند. و واقعاً نمی‌خواهید که رئیس در حالی که استقامت کافی برای دویدن ندارید، نزدیک شما باشد.

این رویکرد در کل برای من خیلی خوب جواب داد، هرچند کمی زمان می‌برد. در واقع آنقدر زمان می‌برد که یک سری جوک آماده کرده‌ام تا شکارچی زنگوله‌دار را در حالی که دنبالم می‌دود، کباب کنم.

  1. اون شکارچی زنگوله‌داره. شب‌ها میاد بیرون، از تاجرها دزدی می‌کنه، و یه جورایی هنوز نمی‌تونه شخصیت داشته باشه.
  2. می‌گویند او زنگوله جمع می‌کند... که توضیح می‌دهد چرا وقتی از یک دعوای حسابی فرار می‌کند، همیشه اینقدر جیغ جیغو است.
  3. او در تاریکی کمین می‌کند تا به فروشندگان حمله کند. چون ظاهراً کار کردن در فروشگاه‌های خرده‌فروشی به اندازه کافی افسرده‌کننده نبود.
  4. زره ترسناک است... تا زمانی که متوجه می‌شوید فقط برای پنهان کردن شرمساری نسبت KD او آنجاست.
  5. این شمشیر نیست، این جبران خسارت بیش از حد با دسته است.
  6. او فقط شب‌ها بیرون می‌آید. احتمالاً به این دلیل که خورشید هم طاقت نگاه کردن به او را ندارد.
  7. آنها به او می‌گویند شکارچی بلبرینگ زنگوله‌ای، من به او می‌گویم شکارچی بلبرینگ زنگوله‌ای.
  8. او فکر می‌کند شکار تاجران او را به یک آدم مهم تبدیل می‌کند. من شخصاً فکر می‌کنم این موضوع او را به بدترین جمع‌آوری‌کننده کوپن در جهان تبدیل می‌کند.

من معمولاً اهل شایعه‌پراکنی نیستم، اما قطعاً اهل تکرار شایعات آبدار و به‌خصوص در مورد رئیس‌هایی که به اندازه این یکی آزاردهنده هستند هم نیستم. ظاهراً این یارو شکارچی زنگوله‌دار مایه خنده بسیاری از تاجران در سرزمین‌های بینابین است.

  1. بعضی‌ها می‌گویند شکارچی زنگوله‌دار در جاده‌های خلوت برای سکه پرسه می‌زند. بعضی دیگر می‌گویند فقط برای شنیدن صدای جرینگ جرینگ خودش است، تنها گروهی که او را خواهند داشت.
  2. شوالیه‌ای که زمانی سوگند وفاداری خورده بود، حالا کارش به گشتن توی کیسه‌های دستفروشان کنار جاده تقلیل یافته است. حتی موش‌ها هم از دیدن چنین آشغال‌هایی دماغشان را بالا می‌اندازند.
  3. اگرچه شمشیرش بزرگ است، اما شجاعتش نه - زیرا او فقط وقتی ماه بالا می‌آید حمله می‌کند و هیچ شاهدی برای مسخره کردن او باقی نمی‌ماند.
  4. آلونکی که او در آن رفت و آمد دارد، زمانی محل داد و ستد بوده است، اما اکنون تنها پناهگاهی برای غرور او در برابر طوفان رسوایی خودش است.
  5. می‌گویند او به دنبال زنگوله‌هایی می‌گردد تا به عنوان غنیمت تقدیم کند. اگر این درست باشد، این غم‌انگیزترین مجموعه‌ی جنگی است که تاکنون گردآوری شده است.
  6. شبحی زره‌پوش از شب، که ظلم را با هدف و غارت را با افتخار اشتباه می‌گیرد.
  7. بزرگترین دشمن شکارچی زنگوله‌دار نه لکه‌دار شده است و نه تاجرانی که او تعقیب می‌کند - بلکه خاطره مردی است که زمانی بوده است.
  8. قربانیان او بسیارند، اما هیچ‌کس نام او را با صدای بلند به زبان نمی‌آورد. نه از ترس - بلکه به این دلیل که نمی‌توانند آن را به خاطر بسپارند.

باشه، هیچ تاجری واقعاً اون حرف‌ها رو نزده، شاید من کاملاً از خودم درآورده باشم. اما یه داستان ساختگی هنوز بهتر از بی‌داستانیه، درسته؟ ;-)

صحبت از داستان‌های ساختگی شد، می‌گویند که در یک شب بدون ماه، شکارچی زنگوله‌دار، شخصی سرگردان را با طعمه‌ای آسان - یک تاجر تنها، که سایه‌اش در کنار جاده افتاده بود - اشتباه گرفت. با همان ژست همیشگی‌اش، از میان سایه‌ها پرید، شمشیرش را بالا گرفته بود و زره‌اش مانند یک زنگوله بادی ارزان‌قیمت، تق‌تق می‌کرد.

افسوس که آن «تاجر» اصلاً تاجر نبود، بلکه یک غول سرگردان بود که بشکه‌ای از میوه ترشی حمل می‌کرد.

غول که کاملاً غافلگیر شده بود، تنها به روشی که یک غول بلد است واکنش نشان داد: با پرتاب مستقیم بشکه به سمت صورت متجاوز. ضربه بسیار شدید بود. شکارچی چندین فوت پرتاب شد و در گودال کنار جاده فرود آمد، تا نیمه در گل و لای و آلوچه‌های ترشی فرو رفت.

وقتی به هوش آمد، غول مدت‌ها پیش رفته بود، «طعمه»اش غارت نشده بود و کلاهخودش بوی سرکه می‌داد. بدتر از آن، زنگوله‌هایی که اوایل همان هفته دزدیده بود، ناپدید شده بودند - اینکه آیا در گل افتاده بودند یا توسط غول گرفته شده بودند، هنوز مشخص نیست.

از آن روز به بعد، تاجران محلی زمزمه‌هایی از شبی سر دادند که شکارچی هیچ زنگی را به صدا درنیاورد، جز زنگی که در سرش بود.

خب، دیگه از این داستان‌ها سر در نمیارم، فقط مجبور بودم توی این ویدیوی طولانی یه چیزی تعریف کنم. مطمئنم که بعداً جزئیات خجالت‌آورتر و کاملاً ساختگی‌تری در مورد کارهای گذشته‌ی شکارچی زنگوله‌ای بعدی که ملاقات می‌کنم، درست می‌کنم، اما در ویدیوی دیگه‌ای در موردش خواهیم گفت ;-)

و حالا به جزئیات خسته‌کننده‌ی همیشگی در مورد شخصیتم می‌رسیم. من بیشتر به عنوان یک شخصیت با مهارت بالا بازی می‌کنم. برای این مبارزه از کمان بلند و فقط تیرهای معمولی از فروشندگان استفاده کردم. سپر من پوسته‌ی لاک‌پشت بزرگ است که بیشتر برای بازیابی استقامت از آن استفاده می‌کنم. وقتی این ویدیو ضبط شد، سطح من ۱۲۴ بود. مطمئن نیستم که آیا این سطح برای این غول خیلی بالا در نظر گرفته می‌شود یا نه. او مطمئناً برای من به اندازه‌ی کافی دشوار به نظر می‌رسید، بنابراین فکر می‌کنم منطقی باشد. من همیشه به دنبال نقطه‌ی مطلوبی هستم که نه حالت آسانِ خسته‌کننده باشد، و نه آنقدر دشوار که ساعت‌ها درگیر همان غول شوم ;-)

مطالعه بیشتر

اگر از این پست لذت بردید، ممکن است این پیشنهادات را نیز بپسندید:


در Bluesky به اشتراک بگذاریددر فیسبوک به اشتراک بگذاریددر لینکدین به اشتراک بگذاریددر Tumblr به اشتراک بگذاریددر X به اشتراک بگذاریددر لینکدین به اشتراک بگذاریدپین در پینترست

میکل کریستنسن

درباره نویسنده

میکل کریستنسن
مایکل خالق و صاحب miklix.com است. او بیش از 20 سال تجربه به عنوان یک برنامه نویس حرفه ای کامپیوتر / توسعه دهنده نرم افزار دارد و در حال حاضر به طور تمام وقت برای یک شرکت بزرگ فناوری اطلاعات اروپایی مشغول به کار است. هنگامی که وبلاگ نویسی نمی کند، اوقات فراغت خود را صرف مجموعه وسیعی از علایق، سرگرمی ها و فعالیت ها می کند، که ممکن است تا حدی در موضوعات مختلف پوشش داده شده در این وب سایت منعکس شود.