Elden Ring: Fire Giant (Mountaintops of the Giants) Boss Fight
منتشر شده: ۱۳ نوامبر ۲۰۲۵ ساعت ۲۰:۲۵:۰۹ (UTC)
غول آتشین در بالاترین ردهی غولهای بازی Elden Ring، یعنی غولهای افسانهای، قرار دارد و در حال محافظت از آهنگری غولها در قلهی کوههای غولها است. او یک غول اجباری است و برای پیشرفت به فاروم آزولای در حال فروپاشی و ادامهی داستان اصلی بازی، باید شکست داده شود.
Elden Ring: Fire Giant (Mountaintops of the Giants) Boss Fight
همانطور که احتمالاً میدانید، غولها در بازی Elden Ring به سه دسته تقسیم میشوند. از پایینترین به بالاترین: غولهای میدانی، غولهای دشمن بزرگتر و در نهایت نیمهخدایان و افسانهها.
غول آتشین در بالاترین سطح، یعنی غولهای افسانهای، قرار دارد و در حال محافظت از آهنگری غولها در قلههای کوه غولها است. او یک غول اجباری است و برای پیشرفت به فاروم آزولای در حال فروپاشی و ادامه داستان اصلی بازی، باید شکست داده شود.
همانطور که به منطقهای که معتقد بودم نبرد باشکوه بعدی در آنجا رخ خواهد داد نزدیک میشدم، به یک علامت احضار درخشان در برف برخوردم. معلوم شد که آن موجود عجیب و متحد قدیمی، الکساندر جنگجوی کوزهای، است.
انگار یادم آمد که گفته بود میخواهد به آهنگری غولها برود و خودش را مقاوم کند، بنابراین مطمئن نبودم که احضار او در این مرحله برای ادامهی خط داستانیاش لازم باشد یا نه.
به نظر میرسد که در طول بازی، در رسیدن به نقطه درست در خط داستانی بازی، بدشانسی آوردهام، چون به ندرت پیش آمده که احضار NPC برای غولها در دسترس باشد. به هر حال، فکر کردم چرا که نه؟ و کوزه قدیمی را برای یک راند دیگر در نبرد احضار کردم. میدانستم که قرار است با چیز وحشتناکی روبرو شوم، بنابراین قرار دادن یک کوزه بزرگ بین من و هر چیز وحشتناکی که قرار بود به آن تبدیل شود، نکته مثبتی به نظر میرسید.
کمی بعد، دشمنم را از دور دیدم. یک غول آتشین بزرگ و ترسناک، آخرین بازمانده شناخته شده از گونهاش که به زودی منقرض میشد. او میتوانست سالهای زیادی در کوه برفیاش زندگی کند، اما اوه نه، او مجبور شد سر راه من بایستد و خودش را به دردسر بیندازد. باشد که چنین شود.
به نظر نمیرسید الکساندر اصلاً از غول ترسیده باشد، چون مستقیم به سمتش میدوید، آنقدر سریع که واقعاً باعث شد کمی بد به نظر برسم. صادقانه بگویم که در تمام عمرم، در هیچ مقطعی، هیچ کوزهای، صرف نظر از اینکه کار چه بود، از من جلو نزده بود، و من که قرار نبود الان شروع کنم، بنابراین با سرعت از کنارش گذشتم و اول به غول رسیدم. که حالا که فکرش را میکنم، شاید تمام مدت نقشه اسکندر بوده باشد. آیا او گوشت لطیف مرا به خطر انداخت تا پوسته سفت شده خودش را نجات دهد؟ آیا بالاخره بعد از این همه سال کشتن همنوعانم برای مربای شیرین داخل آن، یک کوزه من را گول زد؟ آیا واقعاً الکساندر شرور اینجاست، نه غول آتشین؟ آیا دارم عقلم را از دست میدهم و به دوستانم به خیانت مشکوک میشوم؟ آیا خوردن مربای بیشتر به تمرکزم کمک میکند؟
به هر حال، من مبارزه را با حمله به یکی از پاهایش شروع کردم، که به دلیل جثه عظیمش تنها قسمتی از بدنش است که قابل دسترسی است. کمی شبیه مبارزه با یکی از آن موجودات غولپیکر گولم بود که در چندین نقطه دیگر از بازی با آنها برخورد کردهام، با این تفاوت بسیار بزرگ که آنها معمولاً به راحتی میتوانند با ایستادن شکسته شوند و برای یک ضربه بحرانی آبدار باز شوند، اما این غول هیچ یک از اینها را نخواهد داشت.
حالا که به گذشته نگاه میکنم، فکر میکنم اگر تمام مدت از نبرد از راه دور استفاده میکردم، از این مبارزه لذت بیشتری میبردم. من معمولاً از نبرد تن به تن با این دشمنان عظیم که نمیتوانم ببینم چه اتفاقی میافتد، خوشم نمیآید و معمولاً فقط سعی میکنم زیر پا له نشوم. اما اتفاقاً، من خیلی برای این نوع مبارزه آماده نبودم، چون تقریباً تنها چیزی که از قبل در مورد غول آتشین میدانستم، اسمش بود و در نهایت در اولین تلاش او را کشتم.
مدت زیادی از مبارزه نگذشته بود که تصمیم گرفتم نیروی کمکی بیشتری به شکل شوالیه سرخپوست اوگا احضار کنم، کسی که اخیراً سطحش را بالا برده بودم تا از پشتیبانی دوربرد هم برخوردار باشد. به نظر میرسید غول آتشین زیاد میچرخد و ماندن در نبرد تن به تن با او دشوار است، بنابراین فکر کردم یک شوالیه که از دور به او تیرهای بزرگ شلیک میکند، دقیقاً همان چیزی است که میتواند اوضاع را کمی سرعت ببخشد.
در ابتدای مبارزه، من روی ضربه زدن به یکی از پاهایش با کاتاناهایم تمرکز کردم و معمولاً فقط سعی میکردم زنده بمانم. وقتی سلامتیام تقریباً نصف شد، یک کاتسین پخش میشود که در آن غول یکی از پاهایش را قطع میکند و سپس به مبارزه ادامه میدهد و میخزد و میغلتد. نمیدانم که آیا این همیشه اتفاق میافتد یا فقط به این دلیل بود که من آن پا را خیلی خوب تکهتکه میکردم، اما احتمالاً همینطور خواهد بود. منظورم این است که اگر از فاصله دور به صورتش تیر پرتاب میکردم، قطع کردن یک پا عجیب میشد. این واقعاً باعث میشود که بخواهم یک بار دیگر مبارزه را امتحان کنم، فقط برای اینکه ببینم آیا این کار باعث میشود که او به جای آن سرش را از تنش جدا کند یا نه. احتمالاً نه، اما مطمئناً سرعت مبارزه را کمی افزایش میدهد.
به هر حال، در فاز دوم، بعد از تمام مصیبت خود-قطع عضو، سعی کردم دوباره به نبرد تن به تن بروم، اما خیلی زود تصمیم گرفتم که خیلی خطرناک شده است، چون به نظر میرسید بیشتر غلت میزند و حملات منطقهای بیشتری انجام میدهد، بنابراین کمی برد پیدا کردم و سپس به جای آن با بولت گرانساکس به او شلیک هستهای کردم.
اگر از همان ابتدا میدانستم که مبارزه اینگونه پیش میرود، قطعاً کمی تجهیزاتم را تغییر میدادم. از همه مهمتر، نماد گادفری میتوانست آسیب ناشی از بولت گرانساکس را تا حد زیادی افزایش دهد و طلسم فلامدریک برخی از حملات ناحیه اثر غول را خنثی میکرد. خب، به هر حال توانستم از آن عبور کنم.
چند باری موفق شدم حمله تهاجمی را انجام دهم، اما وقتی داشتم مثل یک ویدیوی Limp Bizkit غلت میزدم، متوجه شدم که شوالیه سرخماهی اوگا از دور به او تیر پرتاب میکند، بنابراین نقشه شوم من بینقص پیش رفت. خب، تا حدودی هم جواب داد. تعقیب شدن در یک کوه برفی توسط یک غول واقعاً عصبانی معمولاً کاری است که ترجیح میدهم به خاکستر ارواح و NPCها بسپارم، چون به نظر نمیرسد برای یک ارباب الدن آینده خیلی مناسب باشد.
بعد از اینکه غول آتشین کشته شد، باید از زنجیر به لبه کوره آهنگری بزرگ بروید و سپس به سمت چپ بدوید، اما سعی نکنید به داخل خود کوره آهنگری بروید زیرا فوراً شما را خواهد کشت. در انتهای لبه سمت چپ، یک مکان مقدس پیدا خواهید کرد. اگر آنجا استراحت کنید، میتوانید با ملینا صحبت کنید، که از شما میپرسد آیا آماده ارتکاب گناه کبیره هستید یا خیر.
من مشخصاً به این سوال «بله» گفتم چون همیشه برای کمی تفریح آمادهام و در واقع یک کاردینال خیلی خاص را در ذهن داشتم که در آن لحظه او شروع به آتش زدن درخت اردتری کرد، درست مثل همین. میدانم که ما برای همین کار به اینجا آمدهایم، اما باز هم بیشتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم. ضمناً، بیشتر احساس میکردم ملینا کسی است که مرتکب گناه کبیره شده و من فقط نظارهگر بودم. حداقل اگر قرار باشد به خاطر این کار مورد قضاوت قرار بگیرم، این چیزی است که خواهم گفت.
به هر حال، آتش زدن درخت ارد (Erdtree) دنیا را برای همیشه تغییر خواهد داد و خاکستر از آسمان خواهد بارید، بنابراین تا زمانی که آمادهی این کار نیستید، به آن پاسخ مثبت ندهید. البته باید این کار را قبل از رفتن به Crumbling Farum Azula انجام دهید، اما بسته به اینکه چقدر برای کاوش در سرزمین اصلی باقی مانده است، میتوانید تصمیمگیری را به تعویق بیندازید.
و حالا به جزئیات خستهکنندهی همیشگی در مورد شخصیتم میرسیم. من بیشتر به عنوان یک شخصیت با مهارت بالا بازی میکنم. سلاحهای نبرد تن به تن من ناگاکیبا با قدرت کین و تاندر بولت اَش آو وار، و اوچیگاتانا نیز با قدرت کین هستند. در این مبارزه، از بولت آو گرانساکس نیز برای شلیک هستهای دوربرد استفاده کردم. وقتی این ویدیو ضبط شد، سطح من ۱۶۷ بود که فکر میکنم برای این محتوا کمی بالاست، اما هنوز هم یک مبارزهی سرگرمکننده و نسبتاً چالشبرانگیز بود، اگرچه در نگاه به گذشته، احتمالاً نیازی به احضار شوالیهی ردمن اوگا نبود. من همیشه به دنبال نقطهی شیرینی هستم که نه حالت آسانِ خستهکنندهای باشد و نه آنقدر سخت که ساعتها درگیر یک غول باشم ;-)
فنآرت الهام گرفته از این رئیس



مطالعه بیشتر
اگر از این پست لذت بردید، ممکن است این پیشنهادات را نیز بپسندید:
- Elden Ring: Demi-Human Queen Margot (Volcano Cave) Boss Fight
- Elden Ring: Royal Knight Loretta (Caria Manor) Boss Fight
- Elden Ring: Dragonkin Soldier of Nokstella (Ainsel River) Boss Fight
