Miklix

Elden Ring: Flying Dragon Greyll (Farum Greatbridge) Boss Fight

منتشر شده: ۸ اوت ۲۰۲۵ ساعت ۱۳:۴۰:۵۱ (UTC)

Flying Dragon Greyll در رده میانی غول‌های Elden Ring، غول‌های Greater Enemy Bosses، قرار دارد و در فضای باز در حال محافظت از Farum Greatbridge در نزدیکی Bestial Sanctum در North-Eastern Dragonbarrow است. مانند اکثر غول‌های کوچک‌تر بازی، این غول اختیاری است به این معنی که برای پیشبرد داستان اصلی نیازی به شکست دادن آن ندارید.


این صفحه ماشینی از انگلیسی ترجمه شد تا در دسترس هر چه بیشتر مردم باشد. متأسفانه، ترجمه ماشینی هنوز یک فناوری کامل نشده است، بنابراین ممکن است خطاهایی رخ دهد. در صورت تمایل می توانید نسخه اصلی انگلیسی را در اینجا مشاهده کنید:

Elden Ring: Flying Dragon Greyll (Farum Greatbridge) Boss Fight

همانطور که احتمالاً می‌دانید، غول‌ها در بازی Elden Ring به سه دسته تقسیم می‌شوند. از پایین‌ترین به بالاترین: غول‌های میدانی، غول‌های دشمن بزرگ‌تر و در نهایت نیمه‌خدایان و افسانه‌ها.

Flying Dragon Greyll در رده میانی، غول‌های دشمن بزرگ‌تر، قرار دارد و در فضای باز در حال محافظت از پل بزرگ فاروم در نزدیکی پناهگاه حیوانات در شمال شرقی دراگون‌بارو است. مانند اکثر غول‌های کوچک‌تر بازی، این غول اختیاری است به این معنی که برای پیشبرد داستان اصلی نیازی به شکست دادن آن ندارید.

این اژدهای پرنده کمی با اژدهاهایی که قبلاً در بازی با آنها جنگیده‌ام متفاوت است، چون واقعاً زیاد پرواز نمی‌کند. انگار خیلی ترجیح می‌دهد روی پل بماند و با بوی بد دهان همیشگی‌اش، اژدهای تارنیشِد را که به سمتش می‌آید، کمی کباب کند. فکر کنم فقط دوست دارد از منظره‌ی عالی پل لذت ببرد و در عین حال ناهار رایگان تارنیشِد کبابی را، شاید با سالاد کلم و کمی سیب‌زمینی سرخ‌کرده، بخورد. در واقع خیلی خوب به نظر می‌رسد، شاید بالاخره به جمع اژدهایان بپیوندم ;-)

من متوجه شده‌ام که بهترین راه برای مقابله با اژدهایان، استفاده از نبردهای از راه دور، ترجیحاً سوار بر اسب است، زیرا اغلب لازم است که به سرعت از آتش اژدها دور شوید، و این همان رویکردی است که در این ویدیو خواهید دید. نبرد تن به تن با این غول‌های عظیم‌الجثه، دیدن آنچه اتفاق می‌افتد و کاری که قرار است انجام دهند را بسیار دشوار می‌کند، بنابراین اغلب خودم را در حال لگدمال شدن یا خورده شدن می‌بینم و این اصلاً جالب نیست.

من هنوز نتونستم کمان کوتاهم رو خیلی خوب ارتقا بدم، بنابراین دوباره از کمان بلندم برای این مبارزه استفاده می‌کنم، هرچند این یعنی تورنت موقع شلیک خیلی کند می‌شه. امیدوارم به زودی با اژدهایی روبرو بشم که گنجینه‌ی عظیمی از سنگ‌های آهنگری مخفی داره، اما تا الان که شانسی نداشتم. انگار اژدهاها نمی‌خوان من سلاح‌هام رو ارتقا بدم و تو کشتن همنوع‌هاشون بهتر بشم. فکر کنم اونا هم دارن فراموش می‌کنن شخصیت اصلی این داستان کیه ;-)

اگر هر یک از ویدیوهای اخیر من را تماشا کرده باشید، می‌دانید که در سراسر فلات آلتوس و کوه گلمیر احساس می‌کردم سطحم خیلی بالاست، اما الان دیگر اینطور نیست. احتمالاً هنوز برای دراگون بارو سطحم کمی بالاست، اما به نظر می‌رسد که همه چیز الان به طرز دیوانه‌واری محکم برخورد می‌کند و با دو یا سه ضربه مرا می‌کشد، بنابراین نمی‌توانم اشتباهات زیادی مرتکب شوم. نفس اژدها یکی از نمونه‌های این است؛ اگر نمی‌خواهم در مهمانی باربیکیو اژدها به ضیافت تبدیل شوم، خیلی مهم است که از آن دور بمانم.

جدا از این واقعیت که واقعاً زیاد پرواز نمی‌کند، این اژدها بسیار شبیه به دیگر اژدهاهای پرنده در بازی به نظر می‌رسد. همان نوع حملات نفس‌گیر، همان نوع حملات تن به تن. بودن روی پل به این معنی است که وقتی اژدها نفس می‌کشد باید خیلی سریع از او دور شوید، نمی‌توانید مثل من در فضای باز به پهلو بدوید، به همین دلیل تورنت برای این استراتژی ضروری است.

مانند دیگر اژدهایان پرنده، به نظر می‌رسد این اژدها هنگام استفاده از حمله نفس خود دو الگوی متفاوت دارد. یا یک جریان مستقیم آتش با برد بسیار طولانی شلیک می‌کند، یا یک حرکت جارویی از یک طرف به طرف دیگر انجام می‌دهد. در فضای باز، به نظر من اجتناب از اژدهای جارویی دشوارتر است، اما روی پل در واقع اژدهای مستقیم است، زیرا برای اجتناب از آن باید خیلی سریع فاصله زیادی کسب کنید، نمی‌توانید فقط یک فاصله کوتاه را به یک طرف حرکت دهید.

داشتم سعی می‌کردم اژدها را از روی پل پایین بکشم تا مبارزه جذاب‌تری داشته باشم، و همانطور که در نیمه دوم ویدیو می‌بینید، یک بار موفق شدم این کار را انجام دهم، که در آن لحظه اژدها حتی بدخلق‌تر شد، مرا از اسبم انداخت و سپس دوباره به حالت اول برگشت. ظاهراً اژدها عاشق نشستن روی آن پل است، بنابراین حدس می‌زنم اینجاست که باید با آن بجنگیم و یک تجربه نبرد نزدیک‌تر را تحمل کنیم. خوشبختانه، در Elden Ring، غول‌ها وقتی خودشان دوباره به حالت اول برمی‌گردند، سلامتی خود را به دست نمی‌آورند، بنابراین می‌توانستم دوباره روی پل سوار شوم و به مبارزه ادامه دهم.

می‌دانم که کمی شبیه یک سوءاستفاده به نظر می‌رسد، و احتمالاً باید کار شرافتمندانه‌ای انجام می‌دادم و با رفتن به سایت گریس (Site of Grace) در همان نزدیکی، روند مبارزه را به درستی از نو تنظیم می‌کردم، اما بدیهی است که این یک انتخاب طراحی از سوی توسعه‌دهندگان است و من کی هستم که بگویم آنها اشتباه می‌کنند؟ خب، من کسی هستم که هر بار که کاری می‌کنند که به نفع من نیست، می‌گویم اشتباه می‌کنند، اما اینکه این غول وقتی تصمیم گرفت به موقعیت اولیه‌اش برگردد، سلامتی‌اش را پس نگرفت، به شدت به نفع من بود، بنابراین قطعاً فکر می‌کنم توسعه‌دهندگان درست می‌گویند و در اینجا تصمیمات عالی می‌گیرند ;-)

در طول این مبارزه، به این فکر کردم که چقدر حیف است که خیلی زود در بازی به پناهگاه حیوانات منتقل می‌شوید. تصور کنید که باید از مسیر پل به اینجا می‌آمدید. اول با اژدها روبرو می‌شدید، سپس کمی بعد با قبیله شمشیر سیاه. در آن لحظه از خود می‌پرسیدید که چه چیز مهمی وجود دارد که توسط دو غول محافظت می‌شود، و سپس با یک روحانی بسیار گرسنه روبرو می‌شوید و ناامید می‌شوید. غلبه بر موانع بزرگ و در نهایت مواجهه با ناامیدی، تمام چیزی است که این بازی در مورد آن است ;-)

احتمالاً می‌توانستم با استفاده از تیرهای Rotbone به جای خسیس بودن و استفاده از تیرهای معمولی که از فروشنده می‌خرم، کمی سرعت مبارزه را بیشتر کنم، اما این به آن معنی بود که باید به جهنم چاله‌ای که به دریاچه‌ی Rot معروف است برگردم و جانوران جهنمی که به Basilisk معروف هستند را برای پروانه‌های جهنمی که به... خب، پروانه‌های Aonian معروفند، اما به اندازه‌ی کافی نزدیک هستند، نابود کنم. Lake of Rot تا اینجا منفورترین منطقه‌ی بازی من بود و انواع Basiliskها واقعاً آزاردهنده هستند و یکی از معدود هیولاهای بازی هستند که نفسشان حتی از اژدها هم بدتر است ;-)

و حالا به جزئیات خسته‌کننده‌ی همیشگی در مورد شخصیتم می‌رسیم. من بیشتر به عنوان یک شخصیت با مهارت بالا بازی می‌کنم. سلاح سرد من نیزه شمشیری Guardian با قدرت کین و خاکستر جنگ سرد است. سلاح‌های دوربرد من کمان بلند و کمان کوتاه هستند. سپر من پوسته‌ی لاک‌پشت بزرگ است که بیشتر برای بازیابی استقامت از آن استفاده می‌کنم. وقتی این ویدیو ضبط شد، سطح من ۱۱۸ بود. فکر می‌کنم این احتمالاً هنوز برای Dragonbarrow کمی زیاد است، اما قطعاً الان به اندازه‌ی تمام مراحل Altus Plateau احساس سطح بالا بودن نمی‌کنم. من همیشه دنبال نقطه‌ی ایده‌آلی هستم که نه حالت آسانِ خسته‌کننده‌ای داشته باشد و نه آنقدر سخت که ساعت‌ها درگیر یک غول باشم ;-)

در Bluesky به اشتراک بگذاریددر فیسبوک به اشتراک بگذاریددر لینکدین به اشتراک بگذاریددر Tumblr به اشتراک بگذاریددر X به اشتراک بگذاریددر لینکدین به اشتراک بگذاریدپین در پینترست

میکل کریستنسن

درباره نویسنده

میکل کریستنسن
مایکل خالق و صاحب miklix.com است. او بیش از 20 سال تجربه به عنوان یک برنامه نویس حرفه ای کامپیوتر / توسعه دهنده نرم افزار دارد و در حال حاضر به طور تمام وقت برای یک شرکت بزرگ فناوری اطلاعات اروپایی مشغول به کار است. هنگامی که وبلاگ نویسی نمی کند، اوقات فراغت خود را صرف مجموعه وسیعی از علایق، سرگرمی ها و فعالیت ها می کند، که ممکن است تا حدی در موضوعات مختلف پوشش داده شده در این وب سایت منعکس شود.